آهنگ جدید

دانلود آهنگ پدرام پالیز بچرخ تا بچرخیم

هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بچرخ تا بچرخیم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , پدرام پالیز باشید.

دانلود آهنگ پدرام پالیز به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک

Download new song by Pedram Paliz called Becharkh Ta Becharkhim With online playback , text and the best quality in mediac

دانلود آهنگ پدرام پالیز بچرخ تا بچرخیم

متن اهنگ پدرام پالیز به نام بچرخ تا بچرخیم


قول میدم همه فهمیدن اون نگاهاتو بهم دیدن
مجبورم آخه مغرورم اگه از تو به حد یک نفس دورم
ما همه دور همیم دور از حسای تلخیم به قول شاعر یکم بچرخ تا بچرخیم
تا اومدی روبروم وقت این آهنگ شد جانم هماهنگ شو با ما آخ نفسم تنگ شد

دنیا مثلت ندیده هرچی بگی تاییده آره هرجوری که فکر کنی حواسم بهت هست
خیره به چشم منی چی به چشمات میزنی که تو هر حالتی گیج کننده ست
ما همه دور همیم دور از حسای تلخیم به قول شاعر یکم بچرخ تا بچرخیم
تا اومدی روبروم وقت این آهنگ شد جانم هماهنگ شو با ما آخ نفسم تنگ شد

https://mediac.ir/%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d9%be%d8%af%d8%b1%d8%a7%d9%85-%d9%be%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%b2-%d8%a8%da%86%d8%b1%d8%ae-%d8%aa%d8%a7-%d8%a8%da%86%d8%b1%d8%ae%db%8c%d9%85/

 

پدرام پالیز بچرخ تا بچرخیم

مدیاک ››› پدرام پالیز

  • محمدرضا ادهمی

لوی آرمسترانگ کی بود؟
لوئیس آرمسترانگ ، ملقب به "ساچمو" ، "پاپ" و بعداً "سفیر ساچ" ، بومی نیو اورلئان ، لوئیزیانا بود. وی که یک شخصیت مجلل تمام ستاره است ، در دهه 1920 به برجستگی رسید و در موسیقی بی شماری با سبک صدای جسورانه ای از صدای ترومپت و آوازهای منحصر به فرد خود تأثیر گذاشت.

حضور در صحنه کاریزماتیک آرمسترانگ نه تنها جهان جاز بلکه تمام موسیقی محبوب را تحت تأثیر قرار داد. او در طول زندگی حرفه ای خود چندین ترانه ضبط کرده است ، از جمله اینکه وی به آهنگهایی مانند "ستاره گرد و غبار" ، "La Vie En Rose" و "چه دنیای شگفت انگیز" معروف است.

اوایل زندگی
لوئیس آرمسترانگ در 4 اوت سال 1901 در نیواورلئان ، لوئیزیانا ، در محله ای چنان فقیر متولد شد که لقب "میدان نبرد" را گرفت.

آرمسترانگ دوران کودکی سختی داشت: پدرش کارگر کارخانه بود و خانواده را به زودی پس از تولد لوئیس رها کرد. مادرش که غالباً به روسپیگری روی آورده بود ، مرتباً او را نزد مادربزرگ مادری خود ترک می کرد. آرمسترانگ موظف شد مدرسه را در کلاس پنجم ترک کند تا شروع به کار کند.

یک خانواده یهودی محلی به نام کارنوفسک ، کار جوانی را به آرمسترانگ داده بودند تا با جمع آوری آشغالها و زغال سنگ را تحویل دهند. آنها همچنین او را به خواندن ترغیب می کردند و اغلب او را برای صرف وعده های غذایی به خانه خود دعوت می کردند.


در شب سال نو در سال 1912 ، آرمسترانگ در مراسم جشن سال نو میلادی اسلحه ناپدری خود را در هوا شلیک کرد و در محل دستگیر شد. سپس وی برای پسران به خانه رنگی وایف منتقل شد.

در آنجا ، او آموزش موسیقی را روی گوشه و کنار گرفت و عاشق موسیقی شد. در سال 1914 ، خانه او را آزاد کرد ، و او بلافاصله شروع به رویای موسیقی ساخت.

پادشاه الیور
در حالی که هنوز مجبور به کار شغل های عجیب و غریب در فروش روزنامه ها و حمل زغال سنگ به منطقه مشهور با چراغ قرمز شهر بود ، آرمسترانگ شروع به کسب شهرت به عنوان بازیکن خوب بلوز کرد.

یکی از بزرگترین بازیکنان کرنر در شهر ، جو "کینگ" الیور ، شروع به بازیگری به عنوان مربی آرمسترانگ جوان کرد و نشانگرهایی را روی شاخ نشان داد و گاهی اوقات از وی به عنوان زیرمجموعه نیز استفاده می کرد.


همسر اول
در پایان دوران نوجوانی ، آرمسترانگ به سرعت بزرگ شده بود. در سال 1918 ، وی با دیزی پارکر ، یک روسپی ، ازدواج کرد و اتحادیه طوفانی را آغاز کرد که توسط بسیاری از استدلال ها و اعمال خشونت آمیز مشخص شد.


در این مدت ، آرمسترانگ پسری سه ساله به نام کلارنس را به دنیا آورد. مادر پسر ، پسر عموی آرمسترانگ ، در زایمان درگذشت. کلارنس ، که از صدمات مغزی معلول ذهنی شده بود و در سنین کودکی دچار معلولیت شد ، در کل زندگی خود تحت مراقبت آرمسترانگ قرار گرفت.

سرنوشت قابل تحمل
در همین حال ، شهرت آرمسترانگ به عنوان یک نوازنده به رشد خود ادامه داد: در سال 1918 ، اولیور را در گروه کید اوری ، که پس از آن محبوب ترین گروه در نیواورلئان بود ، جایگزین کرد.

او به زودی توانست کار شغلی کار دستی را متوقف کند و شروع به تمرکز کامل تمام وقت در گوشه و کنار خود ، بازی کردن مهمانی ها ، رقص ها ، راهپیمایی های تشییع جنازه و "محلهای شاداب" محلی را انجام داد.

در آغاز سال 1919 ، آرمسترانگ تابستان خود را با گروهی به سرپرستی Fate Marable در قایقهای کنار رودخانه گذراند. در کنار رودخانه بود که آرمسترانگ مهارتهای خواندن موسیقی خود را رعایت کرد و سرانجام اولین برخوردهای خود را با سایر افسانه های جاز از جمله Bix Beiderbecke و Jack Teagarden انجام داد.


Big Band Jazz
اگرچه آرمسترانگ از ماندن در نیواورلئان راضی بود ، اما در تابستان سال 1922 ، او از اولیور تماس گرفت تا به شیکاگو بیاید و به گروه موسیقی جاز کرئول خود در کرنت دوم بپیوندد.

آرمسترانگ پذیرفت و او به زودی شیکاگو را با بازی شدید آتشین و شکست های دو گوشه ای خیره کننده که او با الیور به اشتراک گذاشته بود طوفان کرد. او اولین ضبط های خود را با الیور در 5 آوریل 1923 انجام داد. آن روز ، او اولین سولوی ضبط شده خود را در "Chimes Blues" به دست آورد.

آرمسترانگ خیلی زود شروع به ملاقات با پیانویست زن گروه ، لیلیان هاردین کرد. پس از ازدواج در سال 1924 ، هاردین اظهار داشت که احساس می کند الیور آرمسترانگ را عقب نگه می دارد. او به همسرش فشار آورد تا روابط خود را با مربی خود قطع کند و به ارکستر فلترچر هندرسون ، گروه برتر رقص آفریقایی-آمریکایی در شهر نیویورک در آن زمان بپیوندد.

آرمسترانگ در پاییز سال 1924 به هندرسون پیوست و بلافاصله حضور خود را با مجموعه ای از تکنیک هایی که مفهوم موسیقی نوسان را به گروه معرفی می کند احساس کرد. آرمسترانگ تأثیر زیادی در هندرسون و سازنده او ، دون ردمن داشت ، که هر دو شروع به ادغام واژگان در حال تغییر آرمسترانگ در تنظیمات خود کردند - تبدیل گروه هندرسون به چیزی که عموماً به عنوان اولین گروه بزرگ جاز در نظر گرفته می شود.

با این حال ، پیشینه جنوبی آرمسترانگ با ذهنیت شهری تر و شمالی موسیقیگران دیگر هندرسون ، که بعضی اوقات به آرمسترانگ سخت می گذرد بیش از کمد لباس و نحوه صحبت او بود ، همخوانی نداشت. هندرسون همچنین از ترس اینکه روش خشن او برای آواز خواندن برای مخاطبان پیشرفته در سالن Roseland Ballroom بسیار زبر باشد ، منع خواندن آرمسترانگ را نیز منع کرد.


ناخوشایند ، آرمسترانگ در سال 1925 هندرسون را ترک کرد تا به شیکاگو برگردد ، جایی که او شروع به بازی با گروه همسرش در کافه Dreamland.

کارت FACT LOUIS ARMSTRONG BIOGRAPHY را بارگیری کنید

کارت واقعیت لویی آرمسترانگ
لوئیس آرمسترانگ و هات پنج او
در حالی که در نیویورک بود ، آرمسترانگ ده‌ها رکورد را به عنوان ساید سواری قطع کرد و الهام بخش بود

  • محمدرضا ادهمی

آیدا ب ولز کی بود؟
ایدا ب. ولز یک روزنامه نگار ، تبعیض طلب و فمینیست آمریکایی آفریقایی تبار بود که در دهه 1890 یک صلیب ضد لاینچ را در ایالات متحده رهبری کرد. او در گروه هایی که برای عدالت آمریکایی آفریقایی آمریکایی تلاش می کنند ، یافت و به عنوان یکپارچه شد.

اوایل زندگی ، خانواده و آموزش و پرورش
ویلز در 16 ژوئیه 1862 در هالی اسپرینگز ، می سی سی پی متولد شد ، ویلزترین دختر جیمز و لیزی ولز بود. خانواده ولز و همچنین بقیه غلامان ایالات کنفدراسیون به لطف اعلامیه رهایی حدود شش ماه پس از تولد ایدا توسط اتحادیه آزاد شدند.

با زندگی در می سی سی پی به عنوان آمریکایی های آفریقایی ، آنها با تعصبات نژادی روبرو شدند و با قواعد و اعمال تبعیض آمیز محدود شدند.

والدین ولز در دوره بازسازی در حزب جمهوریخواه فعال بودند. پدر وی ، جیمز ، در انجمن کمک های فریدمن مشارکت داشت و به راه اندازی دانشگاه شاو ، مدرسه ای برای بردگان تازه آزاد شده (کالج زنگ امروزی) ، کمک کرد و در اولین هیئت امنا خدمت کرد.

در دانشگاه شاو بود که ولز تحصیلات اولیه خود را دریافت کرد. با این حال ، در سن 16 سالگی ، هنگامی که فاجعه خانواده خود را مورد اصابت قرار داد ، مجبور به کنار کشیدن شد. هر دو والدین و یکی از خواهران و برادرانش در اثر شیوع تب زرد جان باختند و ولز را رها کردند تا از سایر خواهران و برادران خود مراقبت کند. وی که همیشه ماهر بوده ، یک مدیر مدرسه کشور در این نزدیکی را متقاعد کرده است که 18 سال دارد و به عنوان معلم به کار اشتغال داشت.

در سال 1882 ، ولز به همراه خواهرانش به ممفیس ، تنسی نقل مکان کرد تا با یک عمه زندگی کند. برادران او کار را به عنوان کارآموز نجار پیدا کردند. مدتی ، ولز تحصیلات خود را در دانشگاه فیسک در نشویل ادامه داد.


روزنامه نگار و فعال حقوق مدنی
ولز در مورد موضوعات نژاد و سیاست در جنوب نوشت. تعدادی از مقالات وی در روزنامه ها و نشریات سیاه تحت عنوان "Iola" منتشر شد. سرانجام ولز صاحب گفتار و ممبران آزاد ممفیس و بعداً از گفتار آزاد شد.

در یک قطار سرنوشت ساز قطار از ممفیس به نشویل ، در ماه مه 1884 ، ولز به نقطه عطف شخصی رسید که منجر به فعال شدن وی شد. وی پس از خرید بلیط قطار درجه یک ، هنگامی که خدمه قطار به وی دستور دادند که برای اتومبیل های آمریکایی آفریقایی حرکت کند ، عصبانی شدند. او به طور اصولی امتناع کرد.

در حالی که ولز به زور از قطار خارج شد ، یکی از مردان حاضر در دست را گاز گرفت. او از راه آهن شکایت کرد و در یک پرونده دادگاه ، 500 دلار از تسویه حساب به دست آورد. این تصمیم بعدا توسط دیوان عالی تنسی لغو شد. این بی عدالتی باعث شد که ولز قلم را برداشته و بنویسد.

ولز همچنین در حالی که به عنوان روزنامه نگار و ناشر کار می کرد ، در یک مدرسه عمومی جداگانه در ممفیس نیز به عنوان معلم فعالیت داشت. او به یک منتقد آواز از وضعیت مدارس سیاهپوستان در شهر تبدیل شد. در سال 1891 به دلیل این حملات از کار خود اخراج شد. وی پس از قتل یک دوست و دو همکار تجاری وی ، یک دلیل دیگر را بر عهده گرفت.


فعال ضد لاینچ
یک آواز در ممفیس ولز را تحریک کرد و باعث شد او در سال 1892 یک کارزار ضد لاینچ را آغاز کند. سه مرد آمریکایی آفریقایی تبار - تام ماس ، کالوین مک داوول و ویل استوارت - یک فروشگاه مواد غذایی را تأسیس کردند. تجارت جدید آنها مشتریان را از یک فروشگاه سفید در محله دور کرد و صاحب فروشگاه سفید و حامیان وی در چند نوبت با این سه مرد درگیری کردند.

یک شب ، ماس و سایرین از فروشگاه خود در برابر حمله محافظت کردند و در نهایت به تیراندازی چند تن از وندالهای سفید پایان دادند. آنها دستگیر و به زندان آورده شدند ، اما فرصتی برای دفاع از خود در برابر اتهامات نداشتند. یک اوباش لینچ آنها را از سلولهای خود گرفت و آنها را به قتل رساند.

ولز مقالاتی را در روزنامه نوشت که در آن لینک کردن دوستش و مرگ غیرقانونی دیگر آمریکایی های آفریقایی تبخیر شده است. او زندگی خود را در معرض خطر قرار داد و دو ماه را در سفر به جنوب گذراند و اطلاعات دیگری را درمورد سایر حوادث لاینچ جمع کرد.

به نظر می رسید یکی از سرمقاله ها برخی از سفید پوستان شهر را به لبه سوق می دهد. اوباشى به دفتر روزنامه او حمله کرد و تمام تجهیزات او را از بین برد. خوشبختانه ، ولز در آن زمان به نیویورک سیتی سفر کرده بود. به او اخطار داده شد که اگر او به ممفیس برگردد ، کشته خواهد شد.

با ماندن در شمال ، ولز گزارشی عمیق از لاینچ در آمریکا برای دوره نیویورک نوشت ، یک روزنامه آفریقایی آمریکایی که توسط برده سابق T. Thomas Fortune اداره می شد.

بارگیری کارت شناسه BIOGRAPHY'A IDA B. WELLS

کارت واقعیت Ida B. Wells
'یک رکورد قرمز'
در سال 1893 ، Wells یک Red Record را منتشر کرد ، که یک آزمایش شخصی از لینچینگ در آمریکا بود.

در آن سال ، ولز در خارج از کشور سخنرانی کرد تا از علت خود در بین سفید پوستان با اصلاحات حمایت کند. پس از ممنوعیت حضور در غرفه داران آفریقایی آمریکایی در نمایشگاه کلمبیای جهان در سال 1893 ، وی جزوه ای را با عنوان "دلیل عدم حضور آمریکایی رنگی در نمایشگاه کلمبیای جهان" منتشر و به گردش درآورد. تلاش ولز توسط بردگی مشهور برچیده شده و آزادی بخش فردریک داگلاس و وکیل و سردبیر فردیناند بارنت تأمین و پشتیبانی شد.

در سال 1898 ، ولز کارزار ضد لاینچینگ خود را به کاخ سفید آورد و اعتراض خود را در واشنگتن ، دی سی انجام داد و خواستار پرزیدنت ویلیام مک کینلی شد.

  • محمدرضا ادهمی

گرت مورگان کی بود؟
تنها با تحصیلات ابتدایی ، گرت مورگان ، در 4 مارس 1877 در کنتاکی متولد شد ، فعالیت خود را به عنوان مکانیک چرخ خیاطی آغاز کرد. وی در ادامه به اختراع چندین اختراع از جمله دستگاه چرخ خیاطی بهبود یافته و سیگنال راهنمایی و رانندگی ، محصول صاف کننده مو و دستگاه تنفسی پرداخت که بعداً طرح مورد نیاز برای ماسک های گاز WWI را فراهم می کند. این مخترع در 27 ژوئیه 1963 در کلیولند ، اوهایو درگذشت.

اوایل زندگی
گرت مورگان در 4 مارس 1877 در پاریس ، کنتاکی متولد شد و هفتمین از 11 کودک بود. مادرش الیزابت رید تبار هند و آفریقا و دختر وزیر باپتیست بود. پدر وی ، سیدنی ، برده سابق آزاد شده در سال 1863 ، فرزند جان هانت مورگان ، سرهنگ کنفدراسیون بود. میراث نژاد مختلط گرت مورگان در بزرگسالان در معاملات تجاری وی نقش ایفا می کند.

هنگامی که مورگان در اواسط نوجوانی بود ، برای جستجوی کار به سینسیناتی ، اوهایو نقل مکان کرد و آن را به عنوان یک دستیار صاحب زمین ثروتمند پیدا کرد. اگرچه او فقط تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند ، اما مورگان توانست هزینه های بیشتری را از یک مدرس خصوصی بپردازد. اما مشاغل موجود در چندین کارخانه چرخ خیاطی این بود که به زودی تصور او را بگیرند و آینده خود را تعیین کنند. با یادگیری کار درونی ماشین ها و چگونگی تعمیر آنها ، مورگان ثبت اختراع برای یک چرخ خیاطی پیشرفته را بدست آورد و تجارت تعمیرات خود را افتتاح کرد.


تجارت مورگان موفقیت آمیز بود و این امکان را به وی داد تا با زنی باواریایی به نام ماری آن هاسک ازدواج کند و خود را در کلیولند مستقر کند. (او و همسرش در طول ازدواجشان سه پسر داشتند.)

GA. شرکت پالایش مو مورگان
پس از حرکت موفقیت تجاری وی ، چرخ خیاطی با ثبت اختراع مورگان به زودی راهی برای آزادی مالی وی هموار می شود ، هرچند به روشی نسبتاً غیرقابل توصیف: در سال 1909 مورگان با کار خیاطی در فروشگاه خیاطی تازه افتتاح شده خود کار می کرد - کاری که او باز کرده بود. با همسر ماری ، که به عنوان یک خیاطی تجربه کرده بود - هنگامی که با پارچه پشمی که توسط یک سوزن چرخ خیاطی سوزانده شده بود روبرو شد. در آن زمان از زمانی که سوزن های چرخ خیاطی با چنین سرعتی زیاد دویدند ، یک مشکل رایج بود. به امید کاهش مشکل ، مورگان در تلاش برای کاهش اصطکاک ایجاد شده توسط سوزن ، با استفاده از یک ماده شیمیایی شیمیایی را آزمایش کرد و متعاقباً متوجه شد که موهای پارچه تنگ تر است.

مورگان پس از تلاش برای یافتن راه حل خود برای تأثیرگذاری خوب روی خز سگ همسایه ، آزمایش مزخرف را بر روی خود آزمایش کرد. وقتی این کار انجام شد ، او به سرعت G.A را تأسیس کرد. شرکت پالایش مو مورگان و فروش این کرم به آمریکایی های آفریقایی تبار. این شرکت فوق العاده موفق بود ، امنیت مالی مورگان را به همراه داشت و به وی اجازه می داد علایق دیگر را دنبال کند.


دستگاه تنفس
در سال 1914 ، مورگان دستگاه تنفسی یا "هود ایمنی" را به ثبت رساند و با استفاده از دود ، گازها و سایر آلاینده ها ، تجربه تنفس ایمن تری در اختیار مصرف کنندگان خود قرار داد. مورگان به سختی تلاش کرد تا دستگاه را به بازار عرضه کند ، مخصوصاً در بخش های آتش نشانی ، که اغلب شخصاً قابلیت اطمینان در آتش سوزی را نشان می داد. دستگاه تنفس مورگان به عنوان اولین و پیشرو ماسک های گازی مورد استفاده در جنگ جهانی اول تبدیل شد و از سربازان در برابر گاز سمی که در جنگ استفاده می شود محافظت می کند. این اختراع در دومین نمایشگاه بین المللی ایمنی و بهداشت در شهر نیویورک به او جایزه اول را بدست آورد.

برخی از مقاومت در برابر دستگاه های مورگان در میان خریداران ، به ویژه در جنوب ، جایی که تنش های نژادی علیرغم پیشرفت در حقوق آمریکایی های آفریقایی همچنان قابل لمس بود ، وجود داشت. مورگان در تلاش برای خنثی کردن مقاومت در برابر محصولات خود ، یک بازیگر سفید پوست را استخدام کرد تا در زمان ارائه دستگاه تنفس خود به عنوان "مخترع" ظاهر شود. مورگان به عنوان راه انداز مخترع ، مبدل به عنوان یک مرد بومی آمریکایی به نام "بزرگ رئیس میسون" مطرح می شود و با پوشیدن کاپوت خود ، وارد مناطقی می شود که غیر از این برای تنفس نا امن است. تاکتیک موفقیت آمیز بود؛ فروش این وسیله بویژه از طرف آتش نشانان و امدادگران امری سریع و سریع بوده است.

انفجار تونل کلیولند
در سال 1916 ، شهر کلیولند در حال حفاری یک تونل جدید در زیر دریاچه اری برای تامین آب شیرین بود. کارگران به جیب بنزین برخوردند که منجر به انفجار بزرگی شد و کارگران زیرزمینی را در میان دود و غبار مضر و خفه کننده به دام انداخت. هنگامی که مورگان از انفجار شنید ، او و برادرش دستگاههای تنفسی را راه انداختند ، راهی تونل شدند و هرچه سریعتر وارد شدند. قبل از خاتمه تلاش نجات ، برادران موفق به نجات جان دو نفر و چهار جسد شدند.

علیرغم تلاشهای قهرمانانه وی ، تبلیغاتی که مورگان از این حادثه بدست آورد ، به فروش آسیب رساند. اکنون مردم کاملاً آگاه بودند که مورگان آمریکایی آفریقایی است و بسیاری از خرید محصولات وی خودداری کردند. علاوه بر این به ضرر ، نه مخترع و نه برادرش بخاطر تلاشهای قهرمانانه خود در دریاچه اری کاملاً شناخته نشدند - احتمالاً اثر دیگری از تبعیض نژادی. مورگان به خاطر تلاش هایش برای دریافت مدال کارنگی انتخاب شد ، اما در نهایت برای دریافت این جایزه انتخاب نشد. علاوه بر این ، برخی گزارش ها از انفجار ، دیگران را به عنوان امدادگران معرفی کردند.

  • محمدرضا ادهمی

فردریک داگلاس کی بود؟
فردریک داگلاس ، رهبر اهریمنالیست ، حدوداً در سال 1818 در شهر تالبوت ، مریلند به بردگی متولد شد. وی به یکی از مشهورترین روشنفکران زمان خود مبدل شد و به رئیس جمهور مشاوره داد و هزاران نفر در مورد علل مختلفی از جمله حقوق زنان و قانون منزل ایرلندی سخنرانی کرد.

در میان نوشته های داگلاس چندین زندگینامه شرح زندگی خود را شرح داده اند که تجربیات وی را در مورد برده داری و زندگی پس از جنگ داخلی از جمله کارنامه معروف روایت زندگی فردریک داگلاس ، یک برده آمریکایی توصیف می کند.

اوایل زندگی
فردریک آگوستوس واشنگتن بیلی در حدود سال 1818 به دلیل برده داری در شهرستان تالبوت ، مریلند به دنیا آمد. همانطور که غالباً با بردگان اتفاق می افتاد ، سال و تاریخ دقیق تولد داگلاس ناشناخته است ، اما بعداً در زندگی او تصمیم گرفت که آن را در 14 فوریه جشن بگیرد.

داگلاس در ابتدا با مادربزرگ مادری خود ، بتی بیلی زندگی می کرد. در سنین جوانی ، داگلاس برای زندگی در خانه صاحبان مزارع انتخاب شد که یکی از آنها احتمالاً پدر وی بوده است.

مادرش که در زندگی خود حضور متناوب داشت ، وقتی حدود 10 ساله بود درگذشت.


عکس فردریک داگلاس
فردریک داگلاس

عکس: مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی ، 2010.36.10ab

یادگیری خواندن و نوشتن
همسر سلفیا ، بردهنده بالتیمور ، در حالی که در حدود 12 سالگی بود ، الگوریتم داگلاس را به او آموزش داد و هنگامی که آولد همسرش را به ارائه درسهای بیشتر ممنوع کرد ، داگلاس همچنان از بچه های سفید پوست و دیگران در این محله آموخت.

از طریق خواندن ، مخالفت ایدئولوژیک داگلاس با برده داری شروع به شکل گرفت. او روزنامه ها را با حیرت خواند و تا حد امکان به جستجوی نوشتار و ادبیات سیاسی پرداخت. در سالهای بعد ، داگلاس اعتبارسنجی کلمبیایی را با تبیین و تعریف نظرات خود در مورد حقوق بشر اعتبار داد.

داگلاس دانش جدید خود را با سایر افراد بردگی به اشتراک گذاشت. با استخدام ویلیام فرلند ، وی به بردگان دیگر در این مزارع آموخت که عهد جدید را در یک سرویس کلیسایی هفتگی بخوانند.

علاقه به حدی بود که در هر هفته ، بیش از 40 برده در درس شرکت می کردند. گرچه فرلند با این درسها درگیر نشد ، اما سایر صاحبان بردگان محلی درک کمتری داشتند. آنها با اسلحه و سنگی مسلح شدند و این جماعت را به طور دائم پراکنده کردند.


با جابجایی داگلاس بین آولدز ، او بعداً به کار شد تا برای ادوارد کووی ، که شهرتی به عنوان "برده شکن" داشت ، کار کند. سوءاستفاده مداوم کووی تقریباً 16 ساله داگلاس را به لحاظ روانشناختی شکست. ، در صحنه ای که در اولین زندگی نامه خود با قدرت ارائه شده است.

کووی پس از از دست دادن یک برخورد فیزیکی با داگلاس ، هرگز او را دوباره کتک نزد. داگلاس قبل از اینکه موفق شود ، دوبار سعی کرد از برده داری فرار کند.


همسر و فرزندان
داگلاس در 15 سپتامبر 1838 با آنا موری ، یک زن سیاه پوست آزاد ازدواج کرد. داگلاس عاشق موری شد ، که وی در تلاش نهایی خود برای فرار از برده داری در بالتیمور به او کمک کرد.

در تاریخ 3 سپتامبر 1838 ، داگلاس سوار قطار به هاور دو گریس ، مریلند شد. موری برخی از پس انداز خود و لباس ملوان را برای او فراهم کرده بود. وی مدارک شناسایی به دست آمده از یک دریانورد سیاه سیاه را حمل می کرد. داگلاس در کمتر از 24 ساعت راهی خانه امن دیوید راگلس برچیده شده در نیویورک شد.

به محض ورود ، داگلاس برای موریایی به نیویورک ملاقات کرد و در آنجا ازدواج کرد و نام جانسون را برای پنهان کردن هویت داگلاس پذیرفت. آنا و فردریک سپس در نیو بدفورد ، ماساچوست مستقر شدند ، که دارای یک جامعه آزاد و پر رونق سیاه بود. آنها در آنجا داگلاس را به عنوان نام ازدواج خود پذیرفتند.

داگلاس و آنا پنج فرزند در کنار هم داشتند: روزتا ، لوئیس هنری ، فردریک جونیور ، چارلز ردموند و آنی که در 10 سالگی درگذشت. چارلز و روزتا به پدرشان در تولید روزنامه خود "North Star" کمک کردند. آنا علی رغم اختلافات زناشویی ناشی از روابط وی با چند زن دیگر ، حامی وفادار در کارهای عمومی داگلاس بود.


پس از مرگ آنا ، داگلاس با هلن پیتز ، فمینیست اهل هونی ، نیویورک ازدواج کرد. پیتس دختر گیدئون پیتز جونیور ، یک همکار براندازگر بود. فارغ التحصیل کالج Mount Holyoke ، پیتس روی یک نشریه رادیکال فمینیستی کار کرد و بسیاری از اصول اخلاقی داگلاس را به اشتراک گذاشت.

ازدواج آنها باعث جنجالهای قابل توجهی شد ، زیرا پیتس سفید و نزدیک به 20 سال جوانتر از داگلاس بود. کودکان داگلاس خصوصاً از رابطه راضی نبودند. با این وجود ، داگلاس و پیتز 11 سال بعد از مرگ وی ازدواج کردند.

متجاوز
پس از اقامت به عنوان یک مرد آزاد به همراه همسرش آنا در نیو بدفورد در سال 1838 ، سرانجام از داگلاس خواسته شد تا داستان خود را در جلسات براندازی اعلام کند و او یک مدرس عادی ضد برده داری شد.


بنیانگذار مجله هفتگی The Liberator ، ویلیام لوید گاریسون ، از قدرت و مهارت بلاغت داگلاس تحت تأثیر قرار گرفت و از وی در روزنامه خود نوشت. چند روز پس از این ماجرا ، داگلاس اولین سخنرانی خود را در ضد اسلاو ماساچوست برگزار کرد

  • محمدرضا ادهمی

Who W.E.B. دو بوئیس؟
محقق و فعال W.E.B. Du Bois اولین آفریقایی آمریکایی شد که موفق به اخذ مدرک دکترا شد. از دانشگاه هاروارد در سال 1895. او به طور گسترده نوشت و معروف ترین سخنگوی حقوق آفریقایی آمریکایی در نیمه اول قرن بیستم بود. Du Bois در سال 1909 با همکاری انجمن ملی پیشرفت افراد رنگین (NAACP) تأسیس کرد.

سنین جوانی و تحصیل
ویلیام ادوارد بورگارت دو بوئیس ، معروف تر به W.E.B. دو بوئیس ، در 23 فوریه 1868 در گریت بارینگتون ، ماساچوست متولد شد.

دو Bois در حالی که در یک شهر عمدتا سفید پوست آمریکایی بزرگ شده بود ، خود را به عنوان مولاتو معرفی کرد ، اما آزادانه در مدرسه با سفید پوستان شرکت می کرد و با اشتیاق در تحصیلات دانشگاهی توسط معلمان سفیدپوست خود حمایت می شد.

در سال 1885 ، برای شرکت در دانشگاه فیسک به نشویل ، تنسی نقل مکان کرد. در آنجا بود که او برای اولین بار با قوانین جیم کرو روبرو شد. برای اولین بار ، او تجزیه و تحلیل مشکلات عمیق نژادپرستی آمریکایی را آغاز کرد.

دو بوئیز پس از کسب مدرک لیسانس خود در فیسک ، وارد دانشگاه هاروارد شد. او با پول از مشاغل تابستانی ، بورس های تحصیلی و وام از دوستان ، راه خود را پرداخت. پس از اتمام دوره کارشناسی ارشد ، وی برای یک برنامه تحصیل در خارج از کشور در دانشگاه برلین انتخاب شد.

در حالی که یک دانش آموز در آلمان بود ، با برخی از برجسته ترین دانشمندان علوم اجتماعی روزگار خود تحصیل کرد و در معرض دیدگاه های سیاسی قرار گرفت که از آن برای ادامه زندگی خود دفاع می کرد.


دکتری دانشگاه هاروارد
Du Bois اولین آفریقایی آمریکایی شد که موفق به اخذ مدرک دکترا شد. از دانشگاه هاروارد در سال 1895.

وی در ادامه به عنوان دانشجوی دکترا در Friedrich-Wilhelms-Universität (اکنون هومبولتت-دانشگاه) ثبت نام کرد. وی از ده ها سال بعد ، در سال 1958 ، مدرک دکترای افتخاری دریافت کرد.

نوشتن و فعال سازی
دو بوئیز مطالعه برجسته خود را منتشر کرد - اولین مطالعه موردی در یک جامعه آمریکایی آفریقایی - Philadelphia Negro: A Social Study (1899) ، که نشانگر آغاز فعالیت گسترده نویسندگی وی است.

در مطالعه ، او عبارت "دهم با استعداد" را برگزید ، اصطلاحی که احتمال یکی از 10 مرد سیاه پوست رهبر نژاد خود را توصیف می کرد.


W.E.B. Du Bois و بوکر T. واشنگتن
هنگامی که به عنوان استاد دانشگاه آتلانتا کار می کرد ، دوی بوئیس وقتی که علناً مخالفت با "سازش آتلانتا" با بوکر تی. واشنگتن را نشان داد ، توافق شد که ادعا می کرد که آموزش حرفه ای برای سیاهپوستان از مزایای اجتماعی مانند آموزش عالی یا برای آنها با ارزش تر است. دفتر سیاسی

دو بوئیس از واشنگتن انتقاد کرد که خواستار برابری کامل برای آمریکایی های آفریقایی تبار نیست ، همانطور که در اصلاحیه چهاردهم اعطا شد. Du Bois با آنچه که معتقد بود یک استراتژی فرومایه است ، مبارزه کرد و متعاقباً به عنوان سخنگوی حقوق کامل و برابر در هر قلمرو زندگی یک شخص درآمد.

بارگیری BIOGRAPHY'S W.E.B. کارت FACT DU BOIS

W.E.B. دو بوئیس
"روح افراد سیاه"
در سال 1903 ، دو بوئیس یک اثر اصلی به نام "روحهای سیاه" ، مجموعه ای از 14 مقاله منتشر کرد. در سالهای بعد ، وی با جدیت مخالفت با ایده برتر بودن بیولوژیکی سفید و حمایت صوتی از حقوق زنان بود.

در سال 1909 ، دو بوئیس انجمن ملی پیشرفت افراد رنگین (NAACP) را بنیان نهاد و به عنوان سردبیر مجله ماهانه خود با نام "بحران" فعالیت کرد.

پان آفریقایی
دو بوئیس ، طرفدار پان آفریقا ، به سازماندهی چندین کنگره پان-آفریقایی برای آزادسازی مستعمرات آفریقایی از قدرت های اروپایی کمک کرد.

مرگ
Du Bois در 27 اوت سال 1963 درگذشت - یک روز قبل از سخنرانی مارتین لوتر کینگ جونیور در مارس واشنگتن - در سن 95 سالگی ، در آکرای غنا ، ضمن سخنرانی در "رویا رویایی" داشت ، در حالی که مشغول کار بر روی دائره المعارف عمومی بود.

  • محمدرضا ادهمی

رضا بهرام ( زاده ۲۰ دی ۱۳۷۰ یزد) خواننده سبک پاپ و اهل کشور ایران است
رضا بهرام ۲۸ سال سن دارد و در تهران زندگی می کند. وی هم اکنون فعالیت زیادی در موسیقی دارد و کنسرت های زیادی را برگذار می کند می توان گفت که یکی از خواننده های مطرح ایران شده است

.
نام اصلی رضا بهرام رو شاید خیلی از شما ها نمیدونید و حتی نمیدونستید که رضا بهرام یک اسم هنری برای این فرد است. رضا هلاورجانی محصل رشته ی مدیریت مالی در دانشگاه علم و فرهنگ یزد میباشد. او در خانواده ای سه نفره به دنیا آمد. او همچنین دارای یک خواهر بزرگتر از خودت هست که با همدیگر یک خانواده ی پنج نفره رو تشکیل دادن.

زندگینامه رضا بهرام

ظاهرا او مجرد است و هنوز ازدواج نکرده. اون با تشویق های پدرش وارد خوانندگی شد. پدر او در سال ۱۳۸۴ فوت کرده و این یکی از دلیل های کناره گیری رضا بهرام از دنیای خوانندگی بود. او حتی به تیم فولاد یزد پیوسته و تونست به صورت موقت به تیم فولاد خوزستان بره اما در این تیم دچار مصدومیت شد و بعد از کناره گیری از فوتبال دوباره به دنیای خوانندگی برگشت. گریه ی اخیر او در کنسرتش نشان میدهد که علاقه ی زیادی به پدرش داشته و یقینا ادامه ی کنسرت برای او سخت بوده اما کنسرت را تا پایان مدیریت کرد.

علت موفقیت رضا بهرام

رضا بهرام دارای صدای خاص و زیبایی است و توانسته در اجرا های لایو و کنسرت هایش این رو بر همگان ثابت کنه. او توانسته با اجرای تلفیقی موسیقی مخاطبان زیادی را مجذوب خود کند. اگر شما هنوز با این خواننده آشنایی کامل ندارید حتما همین الان اقدام به دانلود آهنگ های این خواننده بکنید.

اینستاگرام رضا بهرام

همینطور که گفتیم رضا بهرام توانسته صدای زیبای خودش رو در اجراهای زنده در اینستاگرام و کنسرت هایش به مردم نشون بده. شما می توانید با دنبال کردن پیج اینستاگرام رضا بهرام اجراهای لایو اون رو ببینید و به صدای زیبای این خواننده امتیاز بدین. پیج اینستاگرام رضا بهرام رو میتونید با آیدی زیر دنبال کنید : rezabahramofficial

آهنگ های رضا بهرام

آهنگ های ( از عشق بگو – دیوانه – بیمار – کجایی – مو به مو – آتش – شب های بعد از تو – گل عشق – آرامشی دارم – کاش و هیچ ) هم اکنون از این خواننده منتشر شده. هم چنین آهنگ دیگری قرار است بزودی از این خواننده منتشر شود; آهنگ عادلانه نیست طبق دمویی که منتشر شده میتواند طرفداران بیشتری را مجذوب رضا بهرام کند. این آهنگ تیتراژ سریال دل می باشد و قسمتی از این آهنگ به صورت زیر است :
عادلانه نیست بی تو سر کنم بی هوای تو
عادلانه نیست دوری من از دست های تو
عادلانه نیست من بمانم و حسرت مدام
عادلانه نیست..

دانلود آهنگ

اگر شما هم از طرفداران این خواننده هستین و دوست دارین که تمامی آهنگ های این خواننده رو داشته باشین و به اون ها گوش بدین می توانید همین الان اون ها رو دانلود کنید. [دانلود فول آلبوم رضا بهرام]

 

منبع : coinextend

  • محمدرضا ادهمی

چه کسی مالکوم X بود؟ مالکوم ایکس وزیر ، فعال حقوق بشر و رهبر برجسته ملی گرای سیاه بود که در دهه های 50 و 1960 به عنوان سخنگوی ملت اسلام خدمت می کرد. با توجه به تلاشهای وی ، ملت اسلام از 400 عضو در زمان آزاد شدن از زندان در سال 1952 به 40،000 عضو تا سال 1960 افزایش یافت. ملکوم X که به عنوان یک معلم طبیعی تیزهوش ، از سیاه پوستان ترک کرده بود تا بندهای نژادپرستی "به هر وسیله لازم" از جمله خشونت را از بین ببرد. رهبر آتشین حقوق مدنی اندکی قبل از ترور خود در سال 1965 در سالن آئودوبون در منهتن ، با ملت اسلام شکست ، جایی که وی برای سخنرانی آماده شده بود. اوایل زندگی و خانواده مالکوم ایکس در 19 مه 1925 در اوماها ، نبراسکا متولد شد. او چهارمین از هشت فرزند متولد لوئیز ، خانه دار و ارل کوچک ، واعظی بود که همچنین عضو فعال بخش محلی انجمن جهانی بهبود نگرو جهانی و طرفدار مشتاق رهبر ملی گرای سیاه پوست مارکوس گاروی بود. به دلیل فعال شدن حقوق مدنی ارل کوچک ، این خانواده در معرض آزار و اذیت مکرر گروههای سوپرماسیستی سفیدپوست از جمله کو کلوکس کلان و یکی از جناحهای شکافته آن یعنی لژیون سیاه قرار گرفت. در حقیقت ، مالکوم کوچک قبل از تولد نخستین برخورد خود با نژادپرستی را داشت. "بعداً مادرم با من باردار شد ، بعداً به من گفت ،" مهمانی از سواران کوکلوک Klan Klan که به خانه ما شلیک می شدند. " "آنها با اسلحه و اسلحه خود را با نام تجاری خود فریاد زدند تا پدرم بیرون بیاید." زندگی مالکوم X در عکس ها 17 آلبوم عکس 17 تصویر این آزار و اذیت هنگامی ادامه داشت که مالکوم چهار ساله بود و اعضای محلی Klan تمام پنجره های خانواده را شکستند. برای محافظت از خانواده خود ، ارل کوچک آنها را از سال 1926 و از آنجا به الاحه به میلواکی ، ویسکانسین و سپس در سال 1928 به لانسینگ ، میشیگان منتقل کرد. با این حال ، نژاد پرستی که خانواده در لانسینگ با آن روبرو بودند حتی بیشتر از اوماها بود. اندکی پس از ورود Littles ، یک جمعیت اوباش نژادپرست خانه را در سال 1929 به آتش کشیدند و پاسخ دهندگان اضطراری تمام سفید شهر از انجام هر کاری خودداری کردند. "مالکوم X بعداً به خاطر آورد:" پلیس سفید و مأموران آتش نشانی آمدند و در حالی که خانه در حال سوختن به تماشای ایستاده بودند ایستادند. " ارل لیتل خانواده را به East Lansing منتقل کرد و در آنجا خانه جدیدی بنا کرد. دو سال بعد ، در سال 1931 ، جسد مرده ارل لیت در حالی که در خیابانهای شهری پیدا شده بود کشف شد. اگرچه خانواده ی مالکوم ایکس معتقد بودند که پدرش توسط سوپر مارکسیست های سفیدپوست که از او تهدیدهای مرگ مکرر دریافت کرده بود به قتل رسید ، اما پلیس رسماً با مرگ ارل کوچک حادثه ای در خیابان صادر کرد ، از این رو سیاست بزرگ بیمه عمر را که برای خرید خانواده اش تهیه کرده بود ، رد کرد. واقعه درگذشت او مادر مالکوم ایکس هرگز از شوک و اندوه مرگ مرد شوهرش بهبود نیافت. در سال 1937 ، وی به یک مؤسسه روانی متعهد شد که 26 سال دیگر در آنجا ماند. مالکوم و خواهر و برادرهایش از هم جدا شدند و در خانه های مهد کودک قرار گرفتند. تحصیلات در سال 1938 ، مالکوم از مدرسه خارج شد و به خانه بازداشت نوجوانان در میسون میشیگان فرستاده شد. این زوج سفید پوست که خانه را اداره می کردند با او خوب رفتار کردند ، اما او در زندگی نامه خود نوشت که با او بیشتر مانند "پودل صورتی" یا "قناری حیوان خانگی" رفتار می شود تا یک انسان. او در دبیرستان میسون حضور یافت و در آنجا تنها یکی از معدود دانش آموزان سیاه پوست بود. او از نظر دانشگاهی عالی بود و مورد علاقه همکلاسی هایش بود که وی را به عنوان رئیس کلاس انتخاب کردند. نقطه عطف در دوران کودکی مالکوم کوچک در سال 1939 فرا رسید که معلم انگلیسی وی از او پرسید که وقتی بزرگ شد می خواست چه باشد ، و او پاسخ داد که می خواهد وکیل باشد. معلم او پاسخ داد: "یکی از اولین نیازهای زندگی این است که ما واقع بین باشیم ... باید به چیزی فکر کنید که می توانید باشید ... چرا شما در زمینه نجاری برنامه ریزی نمی کنید؟" پس از آن به هیچ وجه به یقین گفته نشده است که یک نقطه کودک سیاه پوست تحصیلات خود را نشان دهد ، مالکوم ایکس سال بعد ، در سن 15 سالگی از مدرسه خارج شد. پس از ترک مدرسه ، مالکوم X به بوستون نقل مکان کرد تا با خواهر بزرگتر خود ، الا ، زندگی کند ، که بعداً به یاد آورد ، "او اولین زن سیاهپوست واقعاً افتخارآمیزی بود که در زندگی من دیده بودم. پوست تیره. این روزها بین نگروها ناشناخته بود. " الا کفش درخشان شغل Malcolm را در سالن Roseland Ballroom فرود آورد. با این حال ، مالکوم خارج از خانه در خیابان های بوستون ، با مالکیت زیرزمینی این شهر آشنا شد و به زودی به فروش مواد مخدر روی آورد. او شغل دیگری به عنوان کمک آشپزخانه در قطار Yankee Clipper بین نیویورک و بوستون گرفت و بیشتر به زندگی مواد مخدر و جنایت سقوط کرد. او لباس های زینت بخش ورزشی را آشکار می کند ، او در کلوپ های شبانه و سالن های رقص مکرر می کرد و برای تأمین مالی سبک زندگی اسراف آمیز او را به جرم و جنایت کامل تر تبدیل می کرد. زمان در زندان در سال 1946 ، مالکوم ایکس به اتهام لارسی دستگیر شد و به 10 سال زندان محکوم شد. او برای گذر زمان در زمان حبس خود ، مرتباً می خواند و کتابهایی را که در تلاش برای سالهای تعلیمی است که با ترک تحصیل از دست داده بود ، از کتابخانه زندان بلعید.

  • محمدرضا ادهمی

مسی سی جیمیسون کیست؟
Mae C. Jemison یک فضانورد و پزشک آمریکایی است که ، در 4 ژوئن 1987 ، اولین زن آمریکایی آفریقایی تبار شد که در برنامه آموزش فضانوردان ناسا پذیرفته شد. در 12 سپتامبر 1992 ، جمیسون سرانجام با شش فضانورد دیگر در داخل Endeavor در مأموریت STS47 پرواز کرد و به اولین زن آمریکایی آفریقایی تبار تبدیل شد. جمیسون به رسمیت از موفقیت های خود ، چندین جایزه و دکترای افتخاری دریافت کرده است.

سنین جوانی و تحصیل
جمیسون در 17 اکتبر 1956 در دکاتور ، آلاباما بدنیا آمد. او کوچکترین فرزند چارلی جمیسون ، بام و نجار و دوروتی (گرین) جمیسون ، معلم مدرسه ابتدایی است. خواهرش آدا جمیسون بولاک روانپزشک کودک شد و برادرش چارلز جمیسون یک کارگزار املاک و مستغلات است.

خانواده جمیسون برای بهره‌مندی از فرصتهای آموزشی بهتر به شیکاگو ، ایلینویز نقل مکان کردند و از همین شهر است که او را زادگاه خود می نامند.

در طی سالهای اولیه تحصیل ، والدین جمیسون از استعدادها و توانایی های او حمایت و تشویق می کردند و او زمان قابل توجهی را در کتابخانه مدرسه می گذراند و در مورد همه جوانب علمی ، به ویژه نجوم می خواند.

در دوران حضور در دبیرستان پارک مورگان ، وی متقاعد شد که می خواهد حرفه ای را در مهندسی زیست پزشکی دنبال کند. هنگامی که در سال 1973 به عنوان یک دانشجوی افتخاری تحصیلات عالی فارغ التحصیل شد ، وی با دریافت بورسیه ملی پیشرفت تحصیلی وارد دانشگاه استانفورد شد.

جمیسون در دوران دبیرستان ، درگیر فعالیتهای فوق برنامه در استنفورد ، از جمله تولید رقص و تئاتر بود و به عنوان رئیس اتحادیه دانش آموزان سیاه مشغول خدمت بود. وی در سال 1977 لیسانس علوم مهندسی شیمی را از این دانشگاه دریافت کرد. پس از فارغ التحصیلی ، وارد کالج پزشکی دانشگاه کرنل شد و در طی سالهای حضور در آنجا ، با تحصیل در کوبا و کنیا و کار در یک پناهنده کامبوجی ، زمان یافت تا افق خود را گسترش دهد. اردوگاه در تایلند.

شغل به عنوان پزشک پزشکی
بعد از اینکه جیمیسون دکترای خود را در سال 1981 به دست آورد ، در مرکز لس آنجلس / دانشگاه مرکز پزشکی کالیفرنیای جنوبی کارآموخت و بعداً به عنوان پزشک عمومی مشغول به کار شد. برای دو سال و نیم دیگر ، او افسر پزشکی سپاه صلح برای سیرالئون و لیبریا بود که در آنجا نیز تدریس و تحقیقات پزشکی انجام داد.

جمیسون پس از بازگشت به ایالات متحده در سال 1985 ، تغییر شغلی ایجاد کرد و تصمیم گرفت رویایی را که مدت طولانی از آن تغذیه کرده بود دنبال کند: در ماه اکتبر ، وی برای پذیرش در برنامه آموزش فضانوردان ناسا درخواست کرد. فاجعه چلنجر در ژانویه 1986 روند انتخاب را به تأخیر انداخت ، اما هنگامی که او یک سال بعد مجدداً جواب داد ، جمیسون یکی از 15 نامزد انتخاب شده از یک حوزه حدود 2000 انتخاب شد.

مای سی جمیسون
مای سی جمیسون

عکس: حسن نیت ارائه می دهد ناسا ، [دامنه عمومی] از طریق ویکی مدیا

اولین فضانورد زن آفریقایی آمریکایی
در 4 ژوئن 1987 ، جمیسون اولین زن آمریکایی آفریقایی تبار بود که در برنامه آموزش فضانوردان ناسا پذیرفته شد. وی پس از گذشت بیش از یک سال آموزش ، نخستین فضانورد زن آفریقایی آمریکایی شد و عنوان متخصص ماموریت علمی را بدست آورد - شغلی که باعث می شود وی مسئول انجام آزمایش های علمی مرتبط با خدمه در شاتل فضایی باشد.

هنگامی که جمیسون سرانجام در 12 سپتامبر 1992 به همراه شش فضانورد دیگر با حضور در Endeavor در مأموریت STS47 به فضا پرواز کرد ، او اولین زن آمریکایی آفریقایی تبار در فضا شد.

در طی هشت روز حضور در فضا ، جیمیسون آزمایشاتی در مورد بی وزنی و بیماری حرکتی روی خدمه و خودش انجام داد. در کل ، او بیش از 190 ساعت در فضا را قبل از بازگشت به زمین در 20 سپتامبر 1992 گذراند. در پی پرواز تاریخی خود ، جمیسون متذکر شد که جامعه باید بفهمد که در صورت فرصت ، زنان و اعضای دیگر اقلیت های اقلیت چقدر می توانند کمک کنند.

افتخارات
جمیسون به رسمیت شناختن دستاوردهای خود ، تعدادی از مدرک دکترای افتخاری ، جوایز علوم و فناوری Essence 1988 ، جایزه سیاه دستیابی ابونی در 1992 و یک بورس تحصیلی مونتگومری را از کالج دارتموث در سال 1993 دریافت کرد. او همچنین به عنوان گاما سیگما گاما نامگذاری شد. زن سال در سال 1990. در سال 1992 ، آکادمی Mae C. Jemison ، یک مدرسه جایگزین عمومی در دیترویت ، میشیگان ، به نام وی نامگذاری شد.

جمیسون عضو چندین سازمان برجسته از جمله انجمن پزشکی آمریکایی ، انجمن شیمیایی آمریکا و انجمن پیشرفت آمریکا در علم آمریکا بوده است و وی از سال 1990 تا 1992 در هیئت مدیره بنیاد جهانی Sickle Cell خدمت کرده است. همچنین به عنوان عضو کمیته مشاوره در مسابقه جغرافیای اکسپرس آمریکا و عضو هیئت مدیره افتخاری مرکز پیشگیری از سوء تغذیه کودکان خدمت کرده است.

شغل بعد از ناسا
جمیسون پس از ترک جسد فضانوردان در مارس 1993 ، بورس تحصیلی را در دارتموث پذیرفت. او همچنین گروه جمیسون را تاسیس کرد ، شرکتی که به دنبال تحقیق ، توسعه و بازاریابی فناوری های پیشرفته است.

  • محمدرضا ادهمی

اگر هنوز به طور کامل به فکر ایجاد برند شخصی خود نیستید، اکنون زمانش رسیده است. من بسیار طرفدار ایجاد برند شخصی هستم، در اینجا چگونگی ایجاد اولین آژانس بازاریابی خود را بیان کرده ام. من برند شخصی و رشد خودکار آن را ابزار نفوذ خود قرار داده ام، که منجر به عدم نیاز به سرمایه گذار خارجی و حتی قرض کردن پول برای من شد. و اکنون، من مالک ۱۰۰ درصدی تمام کسب و کار که تاسیس کرده ام نظیر مدیاک می باشم.

 

وقتی کارتان را به درستی انجام می دهید، قادر خواهید بود خودتان را در راس امور و اختیارات قرار داده، و با تجربه و مهارت خود سکان هدایت کسب و کار خود را به دست بگیرید. در اینجا روش هایی برای ایجاد برند شخصی را ذکر و برخی از ابزار های برندینگ شخصی آنلاین که می توانید استفاده کنید را بیان می کنم.

 

در این مقاله درباره ی استراتژی های موثر در این زمینه بحث می کنم و لیستی شامل ۱۲ روشی را که می توانید از آن برای ارتقا ی برند شخصی خود در سال پیش رو استفاده کنید را استخراج نموده ام:

 

بیشتر بخوانید: راهنمای آموزش برندسازی

 

۱- ایمیل خبری هفتگی ارسال کنید.

 

من برای سالیان متمادی از طریق درگاه شرکتم که نوعی بازاریابی آنلاین برای کسب و کار من محسوب می شود، به صورت هفتگی ایمیل برای مخاطبین کسب و کار خود ارسال می کنم. علاوه بر این، از یک وب سایت شخصی برای معرفی اطلاعات فعالیت های خدمات و محصولات خود استفاده می کنم. در آن جا هم چنین به صورت هفتگی خبرنامه ای را قرار داده و تا زمانی که به برند شخصی من مرتبط باشد، این کار را ادامه خواهم داد. شما می توانید در این زمینه با عناوین و مقالات مختلف صحبت کرده و اطلاعات لازم را به مشتریان خود ارائه دهید.

 

بی شک شما نیز درباره اهمیت  لیست ایمیل خوب شنیده اید. از آنجایی که ایمیل کارکتینگ همچنان یکی از بهترین ابزار های بازاریابی برای شرکت ها است، داشتن لیست ایمیل برای ارسال ایمیل به مخاطبان واقعی و مشتریان بالقوه شرکت بسیار حیاتی و الزام آور است. از طریق این لیست، به درستی می دانید که چه افرادی را هر هفته مخاطب قرار دهید و به آن ها در مورد خدمات و محصولات خود اطلاعات لازم را ارائه کنید.

 

من قادرم با این کار هر هفته خود را در روبروی مشتریان فعال خود ببینم و آن ها را از محتوای منتشر کرده ام آگاه سازم. این کار به قوی و محکم تر شدن برند شخصی نیز بسیار کمک می کند.

 

بیشتر بخوانید: آموزش ایمیل مارکتینگ : بازاریابی ایمیلی چیست؟

 

۲- کمپین برندسازی شخصی در فیس بوک اجرا کنید.

 

بسیاری از کارآفرینان با وجود اینکه از فیس بوک برای بسترهای تبلیغاتی خود استفاده می کرده اند، اما به فکر ارسال تبلیغات خود برای ارتقای برند شخصی شان نبوده اند. می توانید از تبلیغات فیس بوک هدف گذاری شده در پیج فیس بوک و در بیشتر در مقابل دیدگان مشتریانی که آن ها را به عنوان هدف خود انتخاب کرده اید، استفاده کنید. این یک استراتژی با هزینه ی پایه بسیار کم می باشد. علاوه بر این، این امکان را نیز خواهید داشت تا با مدیران اجرایی رده بالا در تماس باشید. این کار به شما کمک می کند تا برند شخصی تان را در فیس بوک ارتقا دهید. این یک استراتژی موثر برای بسیاری از کار آفرین ها می باشد.

 

بیشتر بخوانید: تکنیک های فروش آنلاین : Facebook

 

 

 

۳- محتوای منظم در LinkedIn ارسال کنید.

 

شما  می توانید بسیاری از کارآفرینان در حوزه کاری خود در لینکدین ببینید. محتوای با کیفیت بالا می تواند عملکرد خوبتان را به نمایش بگذارد، و به شما در افزایش مخاطبینتان نیز کمک می کند. محبوبیت لینکدین در سال جاری بسیار افزایش یافته، و موقعیت و فرصتی عالی را برای کارآفرینان با داشتن مخاطبان فعال ایجاد کرده است.

 

امانوئل دبر، مدیر بازاریابی دیجیتالی شرکت Flight Hacks می گوید: :لینکدین همواره بر پایه استفاده کننده بوده، اما اکنون استفاده کنندگان با محتوای مناسب بسیار بیشتر نسبت گذشته با همدیگر در تعامل هستند.”

 

علاوه بر داشتن محتوا بهتر است برای پروفایلتان نیز محتوای مناسب و متناسب را برای جهت معرفی خود داشته باشید. با پاسخ به کامنت ها با مخاطبین خود در تعامل بوده و از این طریق خود را به خوبی معرفی خواهید کرد.

 

بیشتر بخوانید: linkedin گامی به سوی فروش حرفه ای

 

۴- یک وبسایت شخصی ایجاد کنید.

 

همان طور که در بالا اشاره کردم، من در اینجا یک وب سایت شخصی برای خود طراحی کرده ام. این روزها با وجود تعداد زیادی برند و مخاطراتی که دارند، داشتن وب سایت شخصی کمک شایانی به ایجاد برند شخصی شما خواهد کرد. با وجود این بستر، می توانید مخاطبان و مشتریان را به صفحه وبسایت خود آورده و آن ها را با محصولات و برندهای خود آشنا کنید.

 

بن لارسی موسس شرکت StoreKit بیان می کند: “ایجاد یک برند شخصی بسیار سخت می باشد. استفاده از وبلاگ ها برای وب سایت های خود می تواند به کسب و کار شما کمک کند.”

 

برای شروع کار حتی یک وبسایت ساده با عنوان: “درباره ما” و ” بلاگ ” کافی خواهد بود. با وبلاگ شروع کنید و محتوا های خود را به طور مناسب و مرتبط با محصولاتتان در آن قرار داده و با مخاطبین خود به اشتراک بگذارید.

 

بیشتر بخوانید: برای کسب و کارتان وبلاگ بسازید

 

۵- پست وبلاگ خود را با کانال های پیدا کننده ( کشف ) محتوا تقویت کنید.

 

این دقیقا آن چیزی است که من با مشورت با مشتریان به آن دست یافته ام. ما محتوا را از طریق شبکه های پولی و پرداختنی برای داشتن معاملات سریع قرار داده ایم. با مشاهدات و اشتراکات اجتماعی شما به راحتی می توانید از این استراتژی استفاده کنید.

 

مارک فیجین موسس شرکت پاور ستر (PowerSetter) بیان می کند : “برای ایجاد برند شخصی قوی که به صورت اهرم برایتان باشد، شما نیاز به فالوور دارید. این که آیا هدف شما ایجاد شبکه ی اجتماعی قوی باشد یا داشتن پایگاه داده ی CMS ، شما باید اطلاعات ارزشمند و محتوای مناسب و عالی را برای گروه مخاطبین خود داشته باشید و عرضه نمایید.”

 

داشتن وبلاگ بسیار عالی است؛ حتی اگر مخاطبین شما با استفاده از این بستر تنها محتوای تولیدی شما را مطالعه و اطلاعات لازم را به دست آورند. یکی از راه های ساده حتی اگر ترافیک سایت شما کم باشد، این است که شما با استفاده از بازاریابی کلیلی، تنها به ازا هر کلیک مشتری، به سایت ها و درگاه های دیگر پول پرداخت کنید.

منبع : آکادمی فروش

  • محمدرضا ادهمی